آیین‌های کهن ایران؛ میراثی از دل تاریخ

ایران سرزمینی است که در ژرفای تاریخ خود، گنجینه‌ای از آیین‌ها، باورها و مناسک را در بطن فرهنگ و زیست اجتماعی مردمانش پرورده است.

مهران حسنی پژوهشگر و تحلیلگر سییاست‌های توسعه گردشگری، عضو انجمن متخصصان گردشگری ایران و نایب رئیس انجمن گردشگری پایدارسبز مازندران در یادداشتی نوشت: آیین‌ها علاوه بر نمودهای بیرونی از مراسم یا جشن‌ها، تجلی فلسفه‌ای عمیق از نحوه زیستن، درک هستی و تعامل انسان با طبیعت، زمان بوده‌اند. از نوروز و مهرگان گرفته تا سده، نخل گردانی، قالی شویان مشهد اردهال آیین‌های بارانخواهی، شب چله و آیین‌های شکرگزاری پس از برداشت محصول، همگی بازتاب نظام فکری و ارزشی پیشینیان ما هستند، که بین انسان، خداوند و طبیعت پیوندی مقدس برقرار می‌کردند.

 در گذشته، آیین‌ها نه تنها ابزاری برای برگزاری مناسبت‌ها بلکه حاملان خرد جمعی و نظام معنایی جامعه بودند. آنها ساختار زندگی را نظم می‌دادند و از رهگذر تکرار حس تداوم فرهنگی و پیوستگی تاریخی را زنده نگه می‌داشتند. هر آیین در واقع، پاسخی نمادین به نیازهای بنیادین بشر بود، نیاز به امنیت، امید، معنا، همبستگی و ارتباط با نیروهای ماورایی، برای مثال جشن نوروز باز تاب زایش دوباره طبیعت و امید به نوزایی در زندگی انسان بود. آیین مهرگان، تجلی عدالت و پیمان وفایی، و جشن سده، نماد پیروزی نور بر تاریکی و آتش خرد بر جهل بوده است.

 در باور ایرانیان باستان، جهان هستی بر مبنای تعادل میان نیروهای خیر و شرق استوار بود. و آیین‌ها نقش کلیدی در حفظ این توازن ایفا می‌کردند. به همین سبب، حضور در یک آیین صرفاً یک رفتار اجتماعی نبود، بلکه نوعی مشارکت در استمرار نظم کیهانی تلقی می‌شد. این اندیشه فلسفی بعدها در سنت‌های اسلامی و شیعی نیز تداوم یافت، چنانکه آیین‌های عزاداری، نذری، تعزیه خوانی و زیارت در کنار جنبه‌های دینی، ابعاد فرهنگی، هنری و اجتماعی نیرومندی پیدا کردند.

آیین‌ها از دل تعامل انسان با محیط و باورهای دینی و اسطوره‌ای زاده شدند. هر قوم ایرانی بنابر اقلیم، معیشت و نظام اعتقادی خود، آیین‌های ویژه خلق کرد، از جشن گل غلتان در دامغان و گلابگیری در قمصر کاشان گرفته تا آیین‌های ماه رمضان در بوشهر و سمنان، این آیین‌ها نقشی تعیین کننده در تقویت همبستگی اجتماعی، انتقال دانش بومی، و شکل دهی به احساس تعلق جمعی داشتند. به تعبیر جامعه شناسان فرهنگ و آیین‌ها نوعی سرمایه نمادین هستند، یعنی ارزش‌هایی که جامعه به واسطه آنها خود را باز می‌شناسد و باز تولید می‌کند. از همین رو حذف یا فراموشی آنها به ویژه در دوران مدرن منجر به گسست نسلی، از خود بیگانگی فرهنگی و تضعیف احساس هویت می‌شود.

 ضرورت باز تولید آیین‌های اصیل در عصر حاضر

 امروز جامعه ایرانی با چالشی دوگانه روبرو است. از یک سو موج جهانی سازی و رسانه‌های نو، مرزهای فرهنگی را درنوردیده‌اند، و از سوی دیگر، بخشی از آیین‌های بومی یا به فراموشی سپرده شده‌اند یا در قالب‌های تجاری و نمایشی از معنا تهی گشته‌اند. در چنین شرایطی باز تولید آیین‌ها نه به معنای تقلید صرف از گذشته، بلکه نوعی بازآفرینی آگاهانه و روز آمد سازی فرهنگی است.

/ باز تولید آیین‌ها می‌تواند در چند سطح اتفاق بیفتد:

 سطح فرهنگی، از طریق بازشناسی معناهای درونی، آیین‌ها و آموزش آن به نسل جدید با استفاده از مدارس رسانه‌ها و مراکز فرهنگی

 سطح هنری، با بهره‌گیری از ظرفیت‌های آیینی در موسیقی، نمایش، ادبیات و سینما و عنوان روایتگر میراث‌فرهنگی 

سطح گردشگری، با طراحی تقویم‌های فرهنگی و آیینی در استان‌ها برای جذب گردشگران فرهنگی، تقویت اقتصاد بومی و ایجاد حس افتخار ملی

 سطح اجتماعی با استفاده از آیین‌ها با عنوان ابزار تقویت پیوندهای محلی و ترویج همبستگی اجتماعی در جوامع شهری و روستایی

 سخن پایانی اینکه، احیای آیین‌های اصیل ایرانی، نه بازگشت صرف به گذشته، بلکه حرکتی آینده نگرانه برای تقویت پیوند نسل‌ها و بازسازی سرمایه فرهنگی ایران است. باز تولید آگاهانه این آیین‌ها، می‌تواند همچون پلی میان سنت و مدرنیته عمل کند. پلی که از یک سو، ریشه‌های فرهنگی را حفظ می‌کند و از سوی دیگر، آنها را با زبان امروز باز می‌آفریند.

 در جهانی که شتاب تحولات، هویت‌ها را در معرض فرسایش قرار داده آیین‌های ایرانی همچون سپری در برابر فراموشی، ما را به ریشه‌ها و ارزش‌های جاودان سرزمین مان پیوند می‌زنند. حفظ و باز تولید آنها، پاسداشت نه تنها گذشته، بلکه آینده‌ای که بر ستون‌های فرهنگ اصیل ایرانی استوار می‌شود.

انتهای پیام/

کد خبر 1404072001919
دبیر محمد آوخ

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha